کد مطلب:88616 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:604

پرهیزگاران طالب حلالند











(و طلبا فی حلال)

ترجمه: و (می بینی برای هر یك از متقیان) طلب كردن مال حلال را.

شرح: از اوصاف دیگر آنها این است كه هرگز به دنبال مال از طریق حرام نیستند، حتی اگر هدیه ای برای آنها آورده شود، تا نفهمند از چه مالی است از آن استفاده نمی كنند.

از این فراز به دست می آید، پرهیزگاران اولا در طلب روزی هستند، و انسانهای تنبل و تن پرور و سربار جامعه نیستند و ثانیا تلاشگرند ولی در مسیر حلال، طلب روزی می كنند ولی روزی حلال و طیب.

اساسا خداوند متعال نیز به جز روزی حلال را برای بندگان خود تجویز نكرده است، گرچه همه چیز از اوست ولی حق استفاده را فقط در امور طیب و حلال و پاكیزه داده است.

در آیات مختلفی به خوردن اشیاء طیب امر شده است:

1- «كلوا من الطیبات و اعملوا صالحا» (بخورید از پاكیزه ها و عمل صالح و

[صفحه 202]

نیك انجام دهید)[1] این آیه نشان می دهد كه اجازه دادن خداوند و حق استفاده از طیبات منوط به انجام عمل صالح است. اگر از نعمتهای پاكیزه خداوند بخوری و سر به طغیان برداری، تخلف از دستور ولی نعمت خود كرده ای و امر تو بدست اوست تا با تو چه كند!

2- «كلوا مما فی الارض حلالا طیبا»، بخورید حلال و طیب از آنچه در زمین است.[2].

3- «یسالونك ماذا احل لهم قل احل لكم الطیبات»، (ای پیامبر) از تو سوال می كنند چه چیزی برای آنها حلال است، بگو حلال است برای شما طیبات و پاكیزه ها.[3].

آنچه انسان با آن ارتزاق می كند، از بزرگترین عوامل موثر در جسم و روان و نسل آدمی است، روحیات انسان متاثر از غذائی است كه می خورد، بدن آدمی ساخته شده از چیزی است كه تناول می كند.

در حالات مرحوم محمد باقر مجلسی هم نقل شده كه در وقتی كه مادرش بر او باردار بود، مرحوم مجلسی اول (محمد تقی) پدر او گفته بود، هر چه من در خانه می آورم باید بخوری، نه چیز دیگری، زیرا نمی خواهم غذای مشتبهی بخوری، چون بر بچه موثر است، مرحوم مجلسی متولد شده، و بزرگ می شود، تا نوجوانی می شود، روزی بر حسب بازی و شیطنت بچه گانه چیزی شبیه میخ بزرگ یا جوالدوزی كه به دست داشته در مشك یكی از آب كش ها فرو می كند، و پا به فرار می گذارد، خبر به پدر وی می رسد و پس از این كه خسارت را می پردازد، به مادر وی می گوید از تو سوالی می كنم باید جواب صحیح بدهی مگر نگفتم از غیر از آنچه من

[صفحه 203]

می آورم نخوری، گفت چنین نكردم، گفت خیر اگر چنین كرده بودی، این اتفاق نمی افتاد خوب فكر كن چه خورده ای كه روی این بچه اثر گذاشته، و امروز چنین كرده است، پس از مدتی فكر، گفت یادم افتاد، روزی در حیاط خانه خیاطی می كردم اناری از درخت همسایه به خانه ما افتاد و من با سوزن به درون آن فرو كرده و مقدار آبی از آن خورده بودم و چون به یاد حرف شما افتادم بقیه را نخوردم، مرحوم مجلسی گفت معما روشن شد، سوزن جوالدوز، و انار مشك شد!

از رسول گرامی نقل شده «العباده سبعون جزء و افضلها جزء طلب الحلال»، عبادت هفتاد جزء دارد و افضل آنها طلب روزی حلال است.[4] یعنی به دنبال روزی حلال رفتن از بزرگترین عبادات است.

و روی همین اصل در حدیثی دیگر از پیامبر رسیده: «العباده مع اكل الحرام كالبناء علی الرمل»، عبادت با خوردن حرام مثل بنا ساختن بر زمین رملی و شنی است كه به هیچ وجه استقامت ندارد و ساختن ساختمان بر آن كاری عبث و بی فائده است.

در روایت قدسی آمده كه «ای احمد (مراد پیامبر (ص) است) عبادت ده جزء است، نه جزء آن در طلب حلال است، پس اگر غذا خوردن و آشامیدن خود را طیب و پاكیزه كردی، در حفظ و حمایت من هستی.»[5].

بزنطی راوی معروف و صحابی حضرت رضا می گوید: به حضرت رضا (ع) گفتم: «فدایت شوم از خداوند عزوجل بخواه، حلال روزی من گرداند، حضرت فرمودند: آیا می دانی حلال چیست؟ گفتم آنچه در نزد ما كسب پاكیزه و طیب باشد، حلال است، حضرت فرمودند: بسیار علی بن الحسین زین العابدین می فرمود: حلال رزق و قوت برگزیدگان است «الحلال قوت المصطفین» سپس فرمودند: از خدا

[صفحه 204]

چنین بخواه «اسئلك من رزقك الواسع»، از رزق و روزی واسع تو درخواست و طلب می كنم.[6].

در روایت است كه وقتی پیامبر از مردی خوشش می آمد از او سوال می كردند، شغل و حرفه تو چیست؟ اگر می گفت شغلی ندارم، می فرمود «سقط من عینی»، از چشم من افتاد.[7].

این روایات اهتمام پیامبر را به كسب و كار از طریق حلال روشن می كند و این كه حاضر نبودند، حتی لحظه ای یك فرد انگل و سربار جامعه باشد.

در حدیثی از پیامبر آمده «من اكتسب مالا من غیر حله كان زاده الی النار»، كسی كه كسب مال از طریق غیر حلال كند، آن مال زاد و توشه او بسوی آتش جهنم است.[8] یعنی در مسیر قیامت مال حلال زاد و توشه ی افراد بهشتی است، و مال حرام زاد و توشه ی افراد جهنمی و هر دسته از اینها با این غذای سفر، به مقصد خود بهشت و جهنم می رسند.

در حدیثی دیگر از آن بزرگوار آمده «من اكل الحلال اربعین یوما نور الله قلبه»، كسی كه چهل روز غذای حلال بخورد، خداوند قلب او را نورانی كند.[9].

این روایت ناظر به همان اثری است كه گفتیم لقمه ی حلال بر روان و روح و قلب آدمی دارد، لقمه ی حلال تا چهل روز نورانیت در قلب ایجاد می كند، و در مقابل لقمه ی حرام تاریكی و گرفتگی و افسردگی دل را به همراه دارد.

استاد می فرمودند در مسجد الحرام جوانی دامن مرا گرفت و گفت نمی دانم، چرا حال دعا در این مكان پر عظمت كه همه حال دعا و انابه دارند من ندارم، گفتم:

[صفحه 205]

سفر اول اگر كسی بیاید، باید از خود بی خود شود، از گناهانت استغفار كن، شاید مال حرام خورده ای، و گرنه كانون نوری كه هر فاقد نور را نورانی می كند، چرا باید قلب تو را نورانی نكند، جائی كه مركز نور است، چرا نور قلب را نباید زیاد كند.

درست است كه در روایات داریم: «كل شی حلال حتی تعرف انه حرام» تا علم به حرمت ندارد هر چیزی حلال است ولی این از نظر حرمت تكلیفی است، یعنی تا ندانی حرام نیست بخوری ولی اثر وضعی خود را دارد، چنانكه اگر ندانی شیشه ای شراب است و بخوری فعل حرام انجام نداده ای، ولی آیا مست نمی شوی؟! مال حرام هم اگر علم نداشته باشی، به حرمت آن، ولی آن تاریكی را برای قلب خواهد آورد.

و نیز از همان حضرت است كه برای خداوند فرشته ای است كه بر بام بیت المقدس ندا می دهد در هر شب «من اكل حراما لم یقبل الله منه صرفا و لا عدلا و الصرف النافله و العدل الفریضه»، كسی كه حرام خورد خداوند صرف و عدل او را قبول نكند، و صرف نوافل و مستحبات و عدل فرائض و واجبات است.[10].

مولی علی (ع) نیز فرمودند: «ای كمیل زبان از قلب ظهور می كند (یعنی هر چه در قلب است به زبان می آید و هر چه زبان می گوید چیزی است كه از دل تراوش كرده است) و قلب از غذا پا برجاست، پس نظر كن، در آنچه قلب و جسم تو از آن تغذی می كند. اگر حلال نباشد خداوند تسبیح و شكر تو را قبول نمی كند.

این بزرگوارانی كه این گونه توصیه می كنند خود از عاملان به این دستورات الهی بوده اند، و جا دارد پرهیزكاران به آنها اقتدا كنند.

در احوالات پیامبر آمده كه «ام عبدالله خواهر شداد بن اوس قدح شیری برای افطاری پیامبر فرستاد، حضرت توسط شخصی برای او برگردانده، فرمودند، این شیر كجا بوده گفت: از گوسفند است بار دیگر پیامبر برگرداندند، و فرمودند

[صفحه 206]

گوسفند از كجا بوده، گفت از مالم خریدم، پس آن حضرت نوشیدند، فردای آن روز ام عبدالله نزد پیامبر آمد و گفت یا رسول الله من برای شما شیر می فرستم و شما بر می گردانید؟!

پیامبر به او فرمود: انبیاء و رسولان قبل از من این گونه مامور بودند كه چیزی نخورند مگر طیب باشد، و عملی نیز جز عمل صالح انجام ندهند.»[11].

شاید از آیات و روایاتی كه پس از خوردن مال حلال و طیب، سخن از عمل صالح می گوید بتوان استفاده كرد كه خوردن مال حلال خود موثر در انجام عمل صالح و ازدیاد آن است.

در مورد اوصیاء این نبی مكرم نیز چنین بوده است. در مورد امام صادق (ع) نقل شده كه روزی «مصادف» غلام خود را خواستند و به او هزار دینار دادند، و فرمودند آماده ی سفر به مصر شو، زیرا خانواده ی ما زیاد شده اند (گویا حضرت برای روزی خانواده خود در مضیقه بودند و دست به تجارت زدند) «مصادف» جنسی خرید و با تجار به طرف مصر رفت. وقتی نزدیك مصر شد، قافله ای در خارج مصر به آنها رسید، از آنها پرسیدند اوضاع تجارت چگونه است؟ و گفتند ما این متاع را كه متاعی عمومی و مورد نیاز همگان است داریم. افراد آن قافله گفتند، در مصر از این متاع نیست، پس قسم خوردند، و عهد كردند كه متاع خود را نفروشند مگر به دو برابر قیمتی كه خود خریده اند (یعنی شی ء یك دیناری را به دو دینار بفروشند). وقتی متاع را فروخته و پولها را گرفته، به مدینه بازگشتند، «مصادف» غلام حضرت وارد بر امام صادق (ع) شد در حالی كه دو كیسه كه در هر یك هزار دینار بود داشت، گفت: فدایت شوم این سرمایه و این هم ربح است، حضرت فرمودند: این سود زیادی است، چگونه با متاع عمل كردید؟! جریان را «مصادف» گفت و این كه چگونه قسم خوردند، حضرت فرمود: سبحان الله، قسم بر علیه مسلمانان می خورید كه به

[صفحه 207]

ازاء یك دینار یك دینار سود برید، سپس یكی از كیسه ها را گرفته و فرمودند این راس المال و سرمایه من كه به شما دادم، و نیازی در این سود برای ما نیست، سپس فرمودند: یا «مصادف» مجالده السیوف اهون من طلب الحلال، ای «مصادف» فرود شمشیرها بر كالبد و بدن در مبارزه، آسانتر از طلب حلال است.[12].

جانم به فدایت ای رهبر جهانیان كه با این كه نیازمند به پول برای خانواده خود بودی، راضی به این معامله پر سود نشدی گر چه برای حضرت حرام نبود و از این رو فقهاء مثل شیخ حر عاملی، در وسائل، فتوی به كراهت اینگونه معامله داده اند، در مكتب این امام همام طلب مال حلال مشكلتر از شمشیر خوردن است!

ای برادر مواظب باش و به خیال زیاده خواهی، حق و ناحق نكنی، اگر فكر می كنی، با كلاه گذاشتن بر سر مردم رزق و روزیت زیاد می شود فكر درستی نیست و بدان كه، اگر معامله با طیب و رضایت برادر دینیت نبود، به فعل حرام مرتكب شده ای، و مالی كه از حرام آید علاوه بر عذاب اخروی مالی بی بركت است، سعی كن حرمت مال مسلمان را نگاه داری كه در روایت از رسول اكرم رسیده «حرمه مال المسلم كحرمه دمه»، حرمت و احترام مال مسلمان مثل احترام و حرمت خون اوست[13]، مواظب باش با خوردن مالش خونش را نخوری!

در حجه الوداع و سفر آخری كه پیامبر به حج رفتند، در خطبه ای كه ایراد كردند فرمودند «ایها الناس انما المومنون اخوه و لا یحل لمومن مال اخیه الا من طیب نفس منه»، ای مردم مومنان برادرند و حلال نیست برای مومن (خوردن) مال برادر دینی خود مگر با رضایت او باشد.[14].

[صفحه 208]

در قرآن نیز فرمود: «یا ایها الذین آمنوا لا تاكلوا اموالكم بینكم بالباطل الا ان تكون تجاره عن تراض منكم»، ای كسانی كه ایمان آورده اید، اموال خود را بین خود به باطل نخورید، مگر اینكه تجارت و معامله با رضایت شما (صاحب مال) باشد.[15].

ای عزیز به خداوندی كه تو را خلق كرده، و تا حال روزی داده، بیشتر از آنچه باید به دست تو رسد، نمی رسد، پس زیاد خود را خسته مكن، به امید خدا به سر كار خود رو و با كسب حلال امور خود بگذران، اگر حق را باطل كردی، و فكر كردی مال بسیار به هم زدی چه بسا در جائی از دست دهی كه خود نمی فهمی، و اگر حساب كنی می بینی آن مقدار كه بنا بوده به تو رسد همان مقدار باقی مانده ای است كه در دست تو است.

در مورد این كه بیش از آنچه مقدر است به دست ما نمی آید، حكایتی عرض كنم، در روایتی آمده كه روزی امیرالمومنین (ع) داخل مسجد شدند، و به مردی گفتند: استر و مركوب مرا نگه دارد، آن مرد هم لجام آن را سرقت كرده و قاطر را رها كرد، و رفت، پس از مدتی حضرت بیرون آمده، و در دستشان دو درهم بود، و خواستند به مرد دهند در عوض نگهداری استر، ولی حضرت استر را بدون لجام یافتند، سپس به غلام خود دو درهم را دادند تا لجامی بخرد، غلام لجام استر حضرت را در بازار یافت در حالی كه آن سارق به دو درهم فروخته بود، حضرت فرمودند: «ان العبد لیحرم نفسه المرزق الحلال بترك الصبر و لا یزداد علی ما قدر له»، بنده نفس خود را محروم می كند از روزی حلال به جهت عدم بردباری ولی از آنچه برای او مقدر شده است زیاده بهره نمی برد.[16].

صاحب وسائل از مرحوم كلینی نقل كرده كه امام باقر (ع) فرمودند: رسول اكرم در حجه الوداع فرمودند: جبرئیل امین در قلب من القاء كرد كه: هیچ نفسی نمی میرد

[صفحه 209]

مگر این كه رزقش را كامل كند، پس پروا داشته باشید از خدا و طلب و كسب خود را زیبا و (حلال) كنید، و كندی رسیدن رزق، شما را سست نكند، كه با معصیت خدا آن را طلب كنید، زیرا خداوند تبارك و تعالی ارزاق را به صورت حلال میان خلقش تقسیم می كند و به صورت حرام تقسیم نكند، پس كسی كه از خداوند بترسد صبر نماید خداوند رزق او را از طریق حلال می رساند و كسی كه هتك حجاب سر كرد و عجله نمود و رزق خود را از غیر طریق حلال به دست آورد، خداوند حلال او را می برد و روز قیامت او را به پای میز محاسبه خواهد كشید.[17].

در روایتی دیگر صاحب وسائل از مرحوم شیخ مفید در «مقنعه» نقل می كند كه امام صادق (ع) فرمودند: رزق بر دو نحو تقسیم می شود: یكی می رسد به صاحبش اگر چه طلب نكند، و نوع دوم این كه معلق به طلب و خواست او است، پس آنچه برای عبد مقدور قسمت شده عاقبت به او می رسد گرچه تلاشی برای آن نكند، و آنچه به سعی و كوشش شخص تقسیم می شود، پس سزاوار است شخص آن را از طریق مشروع درخواست كند، نه غیر آن، پس اگر از جهت حرام طلب كرد و آن را یافت، همان رزق او محسوب شده، و روز قیامت محاسبه می شود.[18].

نكته ای كه در پایان قابل تذكر است این است كه بر زمامداران هر نظامی لازم است كه شرائط و زمینه های اشتغال به كسب حلال را آماده كنند تا كسی دست به كسبهای كاذب و حرام نزند، باید از قرآن یاد گیریم اگر در سوره ی نور می گوید: مرد و زن زنا كار را صد ضربه شلاق زنید «الزانی و الزانیه فاجلدو اكل واحد منهما ماه جلده»[19] این قانون است ولی زمینه های این قانون را هم ذكر كرده كه ازدواج كنید و زمینه ازدواج جوانها را مهیا كنید و از فقر نترسید، خدا تامین كننده است، بر روی

[صفحه 210]

مساله حجاب و عدم چشم چرانی و عفیف بودن مرد و زن تكیه می كند[20] و بسیار موارد تربیتی دیگر.

در علم كلام بحث شده كه ارسال رسل و انزال كتب و وجود امام بر حسب قاعده ی لطف است یعنی خداوند كه این انسان را خلق كرده و رشد او را می طلبد، خود باید شرائط این رشد را كه رسول و كتاب و وجود امام است، تامین كند. چرا ما این قاعده را در بقیه امور و نسبت به خودمان فراموش كرده ایم، اگر می خواهیم فقر نباشد، باید با فقر مبارزه كنیم اگر می خواهیم فساد نباشد باید روشهای صحیح دیگر ارائه دهیم، زمانی بود كه جوانها به عكسهای زنان آلوده و شخصیتهای كاذب روی آورده بودند، و ما می گفتیم این كار صحیح نیست ولی حرف زدن كافی نبود، باید چیزی ارائه می دادیم، و از این رو در مجله ی مكتب اسلام اقدام به عكسهائی شد از مشاهد مشرفه و غیره كه اگر گفتند چه بزنیم، آنها را ارائه دهیم.

این قاعده كلی است، اگر كسی یا افرادی را منع از كاری كردیم، باید زمینه ی آن را فراهم كنیم، اگر مثلا می گوئیم آقا روی دیوار اعلامیه و پوستر نچسبانید، باید در هر رهگذری تابلو اعلانات بگذاریم. اینها همه را گفتیم تا روشن شود بحث طلب حلال از مصادیق این قانون كلی است كه باید زمینه را برای آن ایجاد كنیم، این بحث اجتماعی مفصلی و مهمی است كه به جهت اختصار به آن اشاره ای كردیم.

مرحوم الهی در ذیل این فراز (و طلبا فی حلال) چنین می سراید:


به روزی در پی كسب حلالند
به حشر آسوده ز اندوه و وبالند


دهد رزق حلال آسایش دل
شود بر طاعت دلدار مایل


ستمكاری كه جویای حرام است
ز خون مردمش عیش مدام است


نبیند روی آسایش شب و روز
بسوزد عاقبت آن آتش افروز

[صفحه 211]

حرام از دل برد مهر و وفا را
كند ناپاك قلب باصفا را


خرد را داور بیداد سازد
روان شاد را ناشاد سازد


حرام آرد به دل صد فكر باطل
كند جان را زیاد دوست غافل


هر آن كو پیشه ی ناپاك دارد
به محشر جان خود غمناك دارد


نیفتد طایر دولت به دامش
بریزد زهر، حسرت در مدامش


حرام اندوه و غمناكی فزاید
به جان پاك، ناپاكی فزاید


حرام است آنچه یابی یا حلال است
به تقدیر است و بیش و كم محال است


همان به جز طریق دین نپوئی
حلال از سفره ی تقدیر جوئی

[صفحه 213]


صفحه 202، 203، 204، 205، 206، 207، 208، 209، 210، 211، 213.








    1. سوره ی مومن، آیه ی 14.
    2. سوره ی بقره، آیه ی 168.
    3. سوره ی مائده، آیه ی 4.
    4. سفینه البحار، جلد 1، ماده «حلل».
    5. سفینه البحار، جلد 1، ماده «حلل».
    6. سفینه البحار، جلد 1، ماده ی «حلل».
    7. سفینه البحار، جلد 1، ماده «حلل».
    8. سفینه البحار، جلد 1، ماده ی «حلل».
    9. سفینه البحار، جلد 1، ماده ی «حلل».
    10. سفینه البحار، جلد 1، ماده «حلل».
    11. تفسیر درالمنثور، جلد 5، صفحه 10- میزان الحكمه، جلد 2، صفحه509- 508.
    12. وسائل الشیعه، جلد 12، صفحه 311- میزان الحكمه، جلد 2، صفحه 509- بحار، جلد 47، صفحه 59.
    13. كنزالعمال، خبر 404.
    14. بحار جلد 76، صفحه 350، شبیه این روایت از رسول اكرم به این صورت كه نقل می كنیم در (كنزالعمال) خبر 16147 آمده است «لا یحل لامری مسلم من مال اخیه شی ء الا بطیب نفس منه» (این دو روایت را صاحب میزان الحكمه در جلد 2 صفحه 510 آورده است).
    15. سوره ی نساء، آیه ی 29.
    16. لئالی الاخبار، جلد 2، صفحه 56.
    17. شرح خوئی، ذیل همین فراز، جلد 12، صفحه 139.
    18. شرح خوئی، ذیل همین فراز، جلد 12، صفحه 139.
    19. سوره ی نور، آیه ی 2.
    20. در كنار آیه ی «الزانی و الزانیه» آیه های «و انكحوا الایامی...»- «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم...» «و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن...» دارد و جالب اینجاست كه همه ی اینها در همان سوره ی نور است.